سفارش تبلیغ
صبا ویژن
...
پوتین های بسیجی...[952]

بسم رب الشهدا ... سید مرتضی می گفت : مکه برای شما فکه برای من ... بالی برای پریدن نمی خواهم ، همین پوتین های خاکی هم مرا به خدا می رساند ... من همان منطقه ممنوعه قبلی نیستم انتخابات 88 تغییرات بنیادی در من ایجاد کرد ... من یک دو آتشه جمهوری اسلامی هستم ... اصلا میزان خوبی و بدی را قبول داشتن جمهوری اسلامی می دانم ...در حوزه فعالیت ها دانش آموزی مشغولم ... برای هر دانش آموزی وقت نمی گذارم ... برای دانش آموزانی وقت می گذارم که بدانم برای این نقلاب مفید هستند ... یعنی به گفته امام خامنه ای دام ظله العالی بسیجی باشند یعنی برای اعتلای فرهنگ و نام اسلام و ایران تلاش نمایند یا بتوانند مفید باشند ... ولایت فقیه را جزو اصول دین می دانم .... یعنی ضد ولایت فقیه را از دین خارج ... بعد از انتخابات بر روی بسیاری از خاطرات یک خط قرمز بزرگ کشیده ام . هر کس از قطار ظهور جا بماند خداحافظ او ... کوچکترین عدول از آرمان ها در رفتار های شخصی به خاطر خجالت ، جذب دیگران ، رفاقت و ... یعنی انحراف ،سعی دارم که اینگونه باشم که گفتم . خیلی تند رو تر از قبل ... والسلام . اللهم عجل لولیک الفرج

ویرایش
منوی اصلی
مطالب پیشین
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان

ویرایش
پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 49
  • بازدید دیروز : 40
  • کل بازدید : 501863
  • تعداد کل یاد داشت ها : 145
  • آخرین بازدید : 103/2/5    ساعت : 2:40 ع


آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
امام خامنه ای ، آرمان ، عدالت ، خدا ، اسلام آمریکایی ، اسلام ناب ، ولایت ، فلسطین ، قوه قضائیه ، بسیج ، برادر ، تشکیلات ، تمهید ، توبه ، حاج منصور ، حسین قدیانی ، دفاع مقدس ، دکتر احمدی نژاد ، دکتر محمود ، دنیای مدرن ، دیدم که جانم می رود ، دین حد اکثری ، دکتر جلیلی ، راه ، رسول ، رهبری ، روز جوان ، روشنفکران احمق ، روضه ، زیارت ، سازمان ملل ، سازمان های مللی ، سعید جلیلی ، سفره ، سگان آمریکا نشین ، سید مجتبی نواب ، شعار ، شهدا ، شهید دیالمه ، صدا و سیما ، طرح ولایت ، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن ، حسینیه ، حضرت روح الله ، حمار ، حمید داود آبادی ، خاندان هاشمی ، خیمه مهدی (عج)، پلاکفا ، باز پسرک ، داش حمید ، دانشجو ، دعا ، عدالت اجتماعی ، عدالتخانه ، علم بومی ، علیرضا ، غزه ، فاطمه (س) ،روضه ی حسین (ع) ، امام حسن مجتبی (ع) ، شب یلدا ، فتنه ، فحشا ، حاج همت ، حجاب ، حزب الله ، حسین (ع) ، جاسوس هسته ای ، جنگ ، جهادی ، جوان ، حاج سعید قاسمی ، تقوا ، تکبیر ، برج نشینان ، بسیجی ، تحصن ، تشکل ، تشکل ، اسلام ناب محمدی ، اعتراض ، اعتراض های مرفهین بی خاصیت ، التقاط ، دنیای مجازی ، استاد اخلاق ، امام خامنه ای ، جهاد ، شهادت ، امام خامنه ای ، حسن روحانی ،رابطه با آمریکا، استاد رجبعلی، ، امام روح الله ، امام سید علی خامنه ای ، انتخابات ، بحرین ، اسلام امریکایی ، 9 دی ، امام خامنه ای ، فتنه ، روز بصیرت ، آدم ، آرمان خواهی ، آرمانخواهی ، اتحادیه ، اخلاق ، اخلاق ، ارتباطات ، تواضع ، تکبر ، اردوی جهادی ، کافر ، کلیشه ، لباس شخصی ها ، ماه رمضان ، مبارزه ، متین ، مجمع تشخیص مصلحت ، مجمع وبلاگ نویسان مسلمان ، محرم ، محمد حسین عابدینی،رحمت الهی ، مرگ ، مخالف ، مداحی ، مدارس غیر دولتی ، مدرسه ، مربی ، مرگ ، مسجد ارک ، معلم ، مقاومت ، منافق ، مهاجرت ، موافق ، موسوی دروغگو ، موضوع اصلی ، میانمار ، نقد ، نقد درون گفتمانی ، نماز اولی ها ... ، نه دی ، نوشتن ، هدف ، هلالی ، هویت ، هیئت ، هیئت صاحب الامر(عج) ، هیئت ودیعة الحسین (ع) ، وبلاگ جدید ، قرآن ، قرآن سوزی ، قرارگاه حضرت علی اکبر(ع) ، قرارگاه های عملیات فرهنگی ، قرارگاه کربلا ، ولایت مدار ، کافه منافقین ، کاوه اشتهرادی ، کتاب ،
ارسال شده در جمعه 87/3/3 ساعت 6:19 ع توسط پوتین های بسیجی...


بسم الله

سلام علیکم خدمت همه دوستان .

این مطلب رو هم اگر می خواید نظر بدید یا فحش و بد و بیراه بزارید جان هرکی دوست دارید تا آخرش بخونید بعد . ضمنا از گذاشتن کامنت های تبلیغاتی هم به شدت پرهیز کنید .

دیروز بر درو دیوار شهر خورده است که خرمشهر را خدا آزاد کرد (امام خمینی (ره) ) و امروز می نوشتند که خرمشهر آزاد شد . هیچ کدام از افعال جا بجا نشده : شهدا مانده اند و زمان ... (سید مرتضی )

مهم تبلیغات است اینکه چه کسی خرمشهر را آزاد کرد اهمیتی ندارد. باید هر چه شکم بیشتر دوست دارد خورد چه فرقی می کند نستله یا شیرین عسل یا خون بچه ی فلسطینی . دیگر فلسطین و اسرائیل معنا ندارد وقتی در دهکده ی جهانی وارد شده ایم ... ایران یا دبی هم به همین اندازه بی اهمیت است و آرمان های انقلاب و لیبرال دموکراسی منحوث بشر و کاخ و کوخ ...

حالا دیگر ما هم باید وارد دهکده شویم ... کوکا خوشمزه تر از زم زم است ، کوکا می خوریم ، چه فرقی می کند که به برادران فلسطینی کمک کردیم با برادران صهیونیست ؟؟؟

امام (ره) دوره اش گذشته دیگر در طی این سی سال آرمان های انقلاب هم عوض شده .

آقای مهندس یک بار دیگر نظرتان را در متن سوم خرداد را ارزان فروختید بخوانید ...

آقای مهندس دعوای ما با شما مانند بلاگفا تبلیغ زدن نیست یعنی فکر می کنم تبلیغ یانگوم یا امپراطور دریا زدن و ... در شانیتتان نیست که جای بحث باشد که تبلیغات ما بهتر است یا آن ها .

از من با یک تپه ریش و یقه ی آخوندی و عقاید سال 68 راه رفتن با دختر بی حجاب در پارک محلی از اعراب ندارد و اگر شیطان را اینقدر احمق فرض کنیم ضرر کرده ایم .

شاید خیلی دیر دارم می نویسم . دعوای ما با شما بر سر آرمان هاست !

نوشته بودید تبلیغ فروش برج های دوبی منافاتی با آرمان های انقلاب ندارد ! تا بحال صحیفه ی نور را باز کرده اید ؟ به انتهای هر جلد صحیف بروید و لغت پا برهنه ها را پیدا کنید . راستی لازم نیست ! یادم رفته بود که دیگر تاریخ مصرف امام (ره) گذشته !!!

بنده ی خدا رهبرمان هم هنوز همانگونه فکر می کند ! چفیه گردن می اندازد ! یادش رفته که جنگ تمام شده و حالا وقت سازندگی است وقت پر کردن دره ی فقر و غنا با استفاده از دره به عنوان گود برداری و فقیر به عنوان سیمان . آقا یادش رفته که تنها راه پیشرفت ما از بین بردن فقرا است ! تا هم با کمی جمعیت و هم با سرمایه ی بیشتر اتوپیا بسازیم .

آقای مهندس فخری تا به حال به مطالب منتخب سر زده اید ؟ روش های پرتاب گربه ! چگونه یه توپ دارم بهتر قلقلیه ! آمار گل های زده ی فلانی ! و ... مشخص هست که این ها هیچ منافاتی با آرمان های انقلاب ندارند چون اصلا آرمانی در آن ها موجود نیست که بخواهد منافات داشته باشد .

سه مطلبم در پارسی بلاگ منتخب شد ! سه مطلبی که آن ها را مزخرف ترین مطالبم می دانم ...!!! وبلاگ های منتخب را می خوانید !!! شاید هر 5 تا 6 وبلاگ یک بار وبلاگی بدرد بخور انتخاب می شود (احتمالا اون هم از زیر دست دوستان در میره ) یا یه سر به وبلاگ سبحان بزنید از مطالب پر محتوایی که می نویسه مطلب فوت پدر بزرگش منتخب می شه !

امام (ره) دوره اش گذشته است ! در لیبرال دموکراسی دهکده دیگر جایی برای تحجر نیست . باید با همه مهربان بود . باید زیارت عاشورا را عوض کرد که انی سلم لمن سالمکم و سلم لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و ولی لمن عاداکم .

آقای مهندس پارسی بلاگ دیگر فقط ضد دینی نیست همین !

از شما توقع نبود .

راستی یک تقاضای عاجزانه دارم . التماس می کنم که تا آخری که وبلاگ نوشتم به هیچ وجه هیچ مطلبی از من منتخب نشه . باور کنید منتخب شدن به خدا برام اونقدر بی ارزش هست که برای منتخب نشدن متن هام اعتراض کنم . اعتراض من این بود که چرا مزخرفاتم را منتخب کردید . متن هایی که الان می خونم حال خودم رو بهم می زنه . چه در مهدیار 313 و چه منطقه ممنوعه . لطفا مدیریت محتوایی رو حذف کنید . ظاهرا سنگین تره .

و این هم حسن ختام :

خدایا اگر دستبند تجمل / نمی بست دست کمانگیر ما را

کسی تاقیامت نمی کرد پیدا / از آن گوشه کهکشان تیر ما را

ولی خسته بودیم و یاران هم دل / به نانی گرفتند شمشیر ما را (1000 بار)

ولی خسته بودیم و می برد طوفان / تمام شکوه اساطیر ما را

طلا را که مس کرد دیگر ندانم / چه خاصیتی بود اکسیر ما را

................................................................................................

ب.ر 1 : شعر آخر کامنتی بود که داداش سبحان قبلا در وبلاگ گذاشته بود

ب.ر 2 : کتاب این پست : نوش داروی طرح ژنریک نوشته سید حسن حسینی انتشارات سوره

ب.ر 3 : عکس هم این پست آپلود نکرده بودم !




      
ارسال شده در سه شنبه 86/11/9 ساعت 10:24 ع توسط پوتین های بسیجی...


بسم الله

غزه را می بینی! دریای خون شده ...

روزنامه های حامی دموکراسی از رقابت کلینتون و اوباما می نویسند ...

همه حامیان لیبرال دموکراسی در جهان هم سکوت کرده اند ...

و همچنان غزه در حال کشته شدن است ...

من لیبرال دموکراسی را بزرگترین دشمن بشریت می دانم .

مرگ بر حامیان دموکراسی .

یا عباس(ع)




      
ارسال شده در یکشنبه 86/11/7 ساعت 4:6 ع توسط پوتین های بسیجی...


بسم الله

خدایا اگر دستبند تجمل / نمی بست دست کمانگیر ما را

کسی تاقیاما نمی کرد پیدا / از آن گوشه کهکشان تیر ما را

ولی خسته بودیم و یاران هم دل / به نانی گرفتند شمشیر ما را (1000 بار)

ولی خسته بودیم و می برد طوفان / تمام شکوه اساطیر ما را

طلا را که مس کرد دیگر ندانم / چه خاصیتی بود اکسیر ما را

این عین نظر داداش حمید بود تو چند پست قبل . البته منهای سلام و ...

فکر می کنم خیلی گویا تر از این حرف ها باشه که بخوام توضیح بدم روش .

یا عباس (ع) حسین (ع)

 




      


بسم الله

بیست و هفت لینک رو از وبلاگم حذف کردم ...

لطفا تا آخر بخونید بعد نظر بدید ...

خدمت مدیران تمامی وبلاگ ها هم ارادت داریم ...

حدود 15 یا 16 وبلاگ دیگه هم هست که اگر برام اطمینان حاصل بشه که تک پست های مفیدشون در حد تک پست حذفشون می کنم ...

البته خدمت تمامی اون مدیر ها هم ارادت کامل دارم ...

من علامه مصباح رو در مقابل علی صفایی نمی بینم ...

من طرفدار نظام مقدسم هستم و عاشق رهبرم و علاقه مند رئیس جمهورم ...

من از عقایدم دفاع می کنم ... من باید خاصیت داشته باشم ... من اهل بیت (ع) که برای ویترین تعریف شوند رو قبول ندارم ... وقتی که ندونیم چه حدیثی کجا کاربرد داره و بیجا ترویج بدیم اون حدیث رو حروم کردیم ... من خیلی مطالب رو نمی پسندم ... خاصیت انسان است که هر مطلبی را نپسندد ... مگر می شود جز یک هدف مطلبی را پسندید ؟؟؟ مگر می شود تعدد هدف داشت ؟

خاطرات روزانه و دل نوشته های بدون درد و هدف حالم رو به هم می زنه ... اصلا به کسی چه ربطی داره که من امروز کجا بودم یا اینکه من چه خوردم ؟... آیا درسی برایم داشت این خاطرات ؟؟؟ من وبلاگ را دفتر خاطراتم انتخاب نکردم ... و بیهوده وقت خود ودیگران را تلف نمی کنم ...یا چه کسی به من تهمت زد مهم است ؟ ... مهم این بود هستند کسانی که به من تهمت نمی زنند و من کمتر از تهمت زنندگان به آن ها توجه دارم  .

من می خواهم برگردم ... به آنی که باید باشم ... نه به مزخرفاتی که دیگران می گویند ... من دوستانم رو انتخاب می کنم ... من با همه دوست نمی شوم ... من برای عده ای می میرم... آیا مردن ندارد آن کسی که برای دانسته های درست و اندک خود جان می دهد ... آیا شهید فهمیده و بهنام محمدی ارزش فدا شدن نداردند ؟؟؟ آیا نمی بینید همان ها را که در محیط کثیف اینترنت بر خلاف هم سن های خویش که در فوتبال و زندگی بازیگران و مسائل بی اهمیت سیر می کنند علم دین بلند کرده اند و در وبلاگ هایشان هم به دنبال خبر می گردند ؟؟؟ آیا مردن ندارند آن ها که برای اصلاح سیستمی شب را بیرون از خانه و روز ها را بدون خانواده شب می کنند آن هم در دوره ی دانشجویی ؟؟؟؟ آن ها که با رفتنشان حضور ظاهرا بی تاثرشان به بزرگی احساس می شود .... دوست دارم عده ای را بکشم ... آن ها که هزاران می دانند و ذره ای هم حاضر به پذیرش خراشی نیستند ... آن ها که وبلاگ هایشان دلخواسته ها و نه دلنوشته هایشان است ... امام زمان (عج) را برای رفاقت می خواهند نه امامت ... از روی تنهایی امام را طلب می کنند نه از روی در به دری ...از بی تفاوتی بی زارم... نه نفرت دارم ... حالم را بد می کند ... مگر می شود مسلمان لیبرال بود ... مگر می شود مسلمان بود و به جنگ با آن ها که خود را لیبرال مسلمان می خوانند بلند نشد ...... چگونه سوسیالیزم با ان اکرمکم عند الله اتقاکم می تواند پیوند بخورد ؟؟؟ چگونه هست که آن ها که باید در خط مقدم باشند آشپز هستند و آن ها که تازه شروع کرده اند تنها در پی برداشتن شمشیر و مسلح شدن هستند  ؟ چرا آن هایی هستند که با خراشی مصدوم می شوند و عده ای بی دست سالمند و در صف اول میدان ؟؟؟

چرا عده ای بی اعتقادند ؟ نه اینکه اعتقاد ندارند !!! نمی دانند چرا اعتقاد دارند ... نمی دانم چرا مطالب چهار برادر بزرگوار و خیلی عزیز ولی کوچکترم بسیار برایم دلنشین است ... چهار برادری که با دو نفر از آن ها در دنیای حقیقی هم پیوندی برادری را دارم :

چهار برادر به نام های :

مصطفی ابراهیمی ....... محسن امانی ..... محمد رضا حسن پور ....... سید محمد

نه ! می دانم چرا ! چون آن ها در عین بی وقتی و شاید محدودیت زمانی و سنی و همچنین با محدودیت های دوران دانش آموزی و محدودیت هایی در کسب اطلاعات بهتر و با عقیده تر و عقلایی تر از بسیاری از دانشجویان می نویسند ... بهتر از بسیاری از فارق التحصیلان هم ...

وقتی سبحان و کادح و گام آخر و انگاره های یک دیوانه و افتضاح ملی و تشدید املیسم و معجزه هزاره سوم و خاکریزیسم و قدح و مذاکره و تمهیدات برای حضور و ظهور و  ... رو می بینم از بسیاری وبلاگ ها بی زار می شوم ...

وقتی تمهید و مجمع وبلاگ نویسان مسلمان و رهپویان ولایت و موعود و ... را می بینم نمی توان علاقه ای به دفتر توسعه وبلاگ دینی و هیئت اینترنتی محبان الرضا و ستاد بزرگداشت غدیر و بنیاد مهدی موعود و هزار کانون بی جهتی که در حوزه حقیقی و مجازی هستند را می بینیم نمی توانم نسبت به آن ها بی تفاوت باشم و مجبور هستم تا از بی تفاوتی ها فریاد بکشم ....

وقتی وبلاگ های گروهی چون جهاد مجازی و العطش و امل شهر مجازی را می بینم دو دقیقه وقت برای تلف کردن و ... برایم زهر می شود ...

و من نمی فهمم که تا کی اینگونه بی جهت باید حرکت کرد ... مگر می شود نه خوب بود نه بد مگر تعادل غیر از جهت داشتن و حرکت کردن است ؟ مگر می شود غیر از حرکت کردن روی طنابی ایستاد و تعادل حفظ کرد ؟ چگونه ایم و به کجا می رویم ؟ تمام ارزش هایمان را ابتدا خود له می کنیم ... چرا با داد اعتقادی بودنمان اینسان بی اعتقادیم ؟؟؟

و این را می گویم که دوستان دیگر هم از من ناراحت نشوند ... من می خواهم با آن ها یی که ارزش هایشان به آن ها شکل می دهد باشم نه با آن ها که برای شکلشان ارزش تعریف می کنند . . .

والسلام

اللهم عجل لولیک الفرج




      


بسم رب الشهدا

بعد از مدت ها که دست به نوشتن عین بچه آدم نبردم که دست خودم هم نبود این بار بعد از یک کمای تا الان یک ماهه که سعی خروج در اون رو دارم و فعلا یه نمه حواسم دوباره راه افتاده بی خیال جنجال و ناراحتی وبلاگ نویسان گرامی و ... این مطلب رو می نویسم .

یه عده از خواهران گرامی و البته بعد از اون هم چندتا از برادران شروع کردند به نوشتن خاطرات دانشگاهشون و من هم یه سری نظارات براشون گذاشتم که به اکثرهم ... شون  برخورد که اصلا اهمیت نداره  چون ناراحتی به دلیل درک نکردن موضوع اونقدر نباید قابل توجه باشه .

فقط جان هر کی دوست دارید تا آخر نخونده نظر ندید.

اول یه معرفی نیمچه  از خودم می ذارم که بدونید از بیرون گود نظر نمی دیم :

من ......... دانشجوی سال چهارم(ورودی 83) مهندسی معدن دانشگاه آزاد ..............دانشکده فنی و مهندسی ، اهل تهران اون هم یکی از بد ترین محلات از نظر اخلاقی ، عضو بسیج دانشجویی به مدت تا امروز سه سال و یک ماه یعنی از روز ثبت نام در دانشگاه ( به ترتیب : مسئول برد شهدا ، جانشین واحد شهدا ، مسئول تحلیل سیاسی تحلیل و بررسی ، معاونت تحلیل و بررسی ، معاونت تایید صلاحیت ، الان فقط همکاری)عضو جامعه اسلامی دانشجویان به مدت یک سال و نیم و تا یک سال نیم قبل قطع ارتباط هم به دلیل عقایدم بوده . عضو تمهید( طرح تداوم آموزش مبانی اندیشه اسلامی در کانون دانش آموختگان طرح ولایت استان تهران) دوره دوم و سوم . دانش آموخته طرح ولایت دوره دهم مقدماتی و دوره ششم تکمیلی ،  الان هم عضو طرح سمات ، از اولین اعضای شب حیات که این هم کار دانش آموختگان طرح ولایت تهرانه ، همکاری و رابطه نزدیک با تعدادی از دوستان فعال و شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی ، عضو کنگره بزرگداشت شهدای دانشجوی جهان اسلام ، از حاضرین در حمله به سفارت های دانمارک ، انگلیس و ... ، حضور در اعتراضات دانشجویی و ..... + کلی فعالیت تشکیلاتی غیر دانشجویی از بسیج شهری و غیره بگیر تا فعالیت در جمع های دانش آموزی و... .

از اینجا شروع می کنم که خاطرات خواهران محترمه از او نجایی که ظاهرا با استیل بچه حزب اللهی می نویسن یه مقدار با نقد جدی مواجه چون هم استیل های این خواهران گرامیه رو در اقوام نزدیک خودمون هم دیدیم و این نظرات رو براشون به صورت مبسوط و اپن شرح دادیم که در مقابلش به جای جوابیه روی ما مهر املیسم مضمن کوبیدن که هیچ اهمیتی نداره .

از حضرت فاطمه (س) نقله که برای زنان امت من نیکو آن است که نا محرمان را نبینند و نا محرمان نیز آن ها را نبینند . و اصولا فعالیت خواهران گرامیه در بسیج دانشجویی متاسفانه و به دلیل برخی ساختار های اشتباه که هیچ وقت هم اعتراض به این ساختار ها به جایی نرسید مستلزم جلسات متعدد و یا حتی معدود با برادران خواهد بود که بسیاری از این جلسات  به گفته حاج آقا ماندگاری (چون شکر خدا تا حالا در یک جلسه مشترک هم شرکت نکردم ) کاره یبیست دقیقه ای سه ساعت روش بحث می شه که دو ساعت و چهل دقیقه غیر ضروری شیطونه. (الان نگو نمی فهمی هماهنگی لازمه هماهنگی رو از طریق صندق مشترک و نامه و تلفن های کوتاه هم می شه انجام داد ثانیاندش توجیه هم حماقت پس سعی در توجیه نداشته باشید.)( اینجا هم که خودم دارم این حرف رو می زنم با افتخار می گم حتی یک نفر از اعضای بسیج خواهران دانشگاهمون رو نمی شناسم نه به اسم نه به قیافه تو هیچ جلسه ای هم شرکت نکردم .)

اصولا نوع فعالیت نمود دار در بسیج دانشجویی همایش گرفتنه که چون جو روشنفکری شدید در دانشگاه همه رو ترکونده هیچ وقت همایش های جدا برای برادرااااااااااااااااا و خواهراااااااااااااااااااااااا برگزار نمی شه و برادران و خواهران مذهبی ما مجبور می شن در ارتباط رو تو فیس یا همون فیس تو چهره  یا .... قرار بگیرن که این اشتباهه. (الان می گه تحجر که شاخ و دم نداره حدیث بالا از حضرت فاطمه رو برا همین گذاشتم کل مطلب رو با هم بخون )

یه نکته دیگه هم در این باب بود که به دلیل عمومی بودن محیط وبلاگ و حضور برخی نا محرمان بیانش درست نیست . هرکس از دوستان شناخته شده خواست کامنت بذاره تا تو وبش به صورت خصوصی براش توضیح بذارم.

اما مهمترین نکته : پیامبر اسلام اومد برای ((یعلمهم الکتاب و الحکمه)) نه ((یعلمهم العلم )) حتی گفت خدایا پناه می برم به تو ((من علم لاینفع)) و ما همچنان در سعیم که ساینس رو ترویج بدیم  ساینتیست تربیت کنیم به جای حکیم . الان می گین اینم جو گرفته چرند می نویسه ولی یه نگاه بندازید ببینید چند تا از بچه مذهبی های هم دورتون چپ کردن ؟ نگید نه اون کاریکاتور دختر چادری و پسر ریشو که می یان دانشگاه و اکثرا اول سال ها به بچه های ورودی جدید می دنی یه واقعیت و اون واقعیت اینه که ساینس بر خلاف حکمت انسان رو به خدا بی نیاز می کنه و بی نیازی از خدا یعنی دور شدن از خدا . قال المعصوم : (( استعیذوا بالله من سکره الغنا فانه سکره البعیده الافاقه)) علم ساینس بی نیازی می یاره حدیث از معصوم که بالا نوشتم (یا از پیامبر(ص) یا امام صادق (ع) ) می گه که به خدا پناه ببرید از مستی بی نیازی که این مستی هم طولانیه هم سخت می شه ازش بیرون اومد حالا خودتون ببینید اگر این بی نیازی از خدا باشه به کی دیگه می شه پناه برد.

نه دوباره اشتباه نکنید من نمی گم مهندسی بده و نباید علوم پایه یا مهندسی خوند سری نچسبونید بهمون که آره این هم که دیوونه شده .

یه سوال از همه ما که ادعای مذهبی بودن داریم آون هم با وزن های نجومی . اول هم جواب خودم رو می گم که منفیه . چند نفر برای این رشتمون رو انتخاب کردیم که الان برای دینمون لازمه ؟

مهندسی رو خوندیم که بهمون بگن مهندس یا پزشکی که دکتر بشیم و هیچ وقت توجه نکردیم که فقهامون که در دوران غیبت و در مسائل جدید باید به اون ها رجوع کنیم (( قال المهدی (عج) : فاما الحوادث الوقعه فرجع الی روات حدیثنا)) پایین دست خطشون می نویسن حقیر یا العبد یا الحقر و ... و ما ها شدیم دکتر و مهندس و دیگه خدا رو هم بنده نبودیم چون مهندس بودیم خدا کیه؟

یه چی دیگه ..... همتون از عشق و حال های تو دانشگاهتون نوشته بودید هم آقایون هم خانم ها از خاطراتی که هیچ ارزشی جز خندوندن دیگران نداره چرا؟ چون برامون حال کردن اصالت پیدا کرده .

آخرش هم فرق ما با دیگران : ما ریش داریم یا چادر سرمون می کنیم بقیه نه .

و من مجبورم که دیگه این رو تکذیب نکنم .

اگر نظری داشتید کامنت بذارید و دوباره سر بزنید تا جوابتون رو بدم.

در پناه مهدی (عج)

یا علی ابن ابی طالب (ع)

خدایا تا ظهور دولت یار / گل پیغمبر ما را نگهدار

 




      
<   <<   6   7      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسم الله . امامون گفت: خدا لعنت کنه بنی امیه رو برای ما عید نگذاشتند . امروز هر چقدر تبریک می گفتند عید رو غمم بیشتر می شد !

+ بسم الله . کمپین اعتراض به گزارش احمد شهید در مورد حقوق بشر در ایران لطفا منتشر و امضا کنید

+ بسم الله . سلام داش همایون تولدت مبارک

+ بسم الله. سلام خدمت همه دوستان پیام رسان قبلا هم گفته بودم که عده ای منحرف مغول آلودن این محیط به عکس های به ظاهر عاطفی و احساسی سخیف هستند و جماعت به اصطلاح مذهبی پارسی بلاگی هم صدایشان در نمی آید ! غیرت ها ظاهرا مطلق خواب است یا پیام رسان به جای نشر آرمان ها شده محل عشق و صفا ؟

+ بسم الله . انس عجیبی با قرآن داشت . همه از صوت زیبایش تعریف می کردند . شب قدر پاوه بود . قرآن یک جا بهش نازل شد . منافقین سرش رو با مرمر بریده بودند .

+ بسم الله . جنگ بود !شوخی بردار هم نبود . برای همین شایسته سالاری معنا داشت . حضرت آقا حسن باقری راکه در روزنامه جمهوری کار می کرد و خبرنگار بود معرفی کرد به محسن رضایی . بعد از دو سه ماه شد فرمانده قرارگاه . حتی بالاتر از خیلی سردار ها !

+ بسم الله . چش منافق و در می یاری /توی کف دستش می ذاری /به خدا توی هر چی مرده / یه دونه ای هم تا نداری /سید و مقتدا عبد پاک خدا /آدم خنگم این چیزا رو راحت می فهمه /دشمن آقامون چه بی شعور و نفهمه/مولا عل سید علی مولا علی سید علی(انشاء الله به زودی فایل صوتیش رو برای دانلود می ذارم -جشن تولد آقا هیئت صاحب الامر(ج))

+ بسم الله.دوستان توجه کنند چند نفر در پیام رسان به اسم مذهبی شروع کردند و با گذاشتن عکس های مذهبی و نیمه مذهبی خودشون رو مطرح کردند چند وقتیه که می بینم همون عده روی آوردن به گذاشتن عکس هایی با مضمون احساسی از عشق های سخیف جنسی و عده ای از دوستان هم ظاهرا شخصیت این عده رو موجه می دونند و هی لایک می زنند .

+ بسم الله . دفتر عاشقی ماست پر از نمره بیست /چون امیر دل ما سید علی خامنه ایست

+ بسم الله . ما از دوکوهه آمدیم اینجا غریبیم...