بسم الله
جای همه ی دوستانی که نبودند امشب مسجد ارک خالی ... اولا که یه ترکیب آرمانی از سخنران و مداح توی هیئت بود ... سخنران حاجی پناهیان مداح حاج منصور ... یعنی یه ترکیب فتنه کور کن که تمام خاطرات 88 رو برام زنده کرد ... محتوای صحبت و مداحی که طوفان بود بمونه برای بعد ... فعلا تصمیم دارم یه ذره خاطره و ایده ی ضد فتنه بذارم برای شادی روح عموم و نابودی روح هر کی نمی تونه ببینه ...
یادم می یاد قدیم یه مطلب نوشتم با عنوان از زبان یک لباس شخصی ... شاید این ادامه همون مطلب حساب بشه ... ضمن اینکه یکی از رفقا گفت خاطرات 8 روز دفاع مقدس رو ثبت کنید که بمونه ...
شروع ماجرا که از 23 خرداد استارت خورد شب سعادت آباد ... امتحانات دانشگاه پر ... یک ترم حذف ترم با خیال راحت ... هنوز معلوم نبود قراره چه اتفاقی بیافته ... رفقای بسیج رو هم که خوب جو گفتمان و این حرف های قبل از انتخابات گرفته بود گفتن بریم سعادت آباد بپچه سوسولا شلوغ کردن ما هم جلوشن جشن پیروزی بگیریم ما هم که خیلی با آرامش رفتیم برا جشن ... تا رسیدیم دیدیم نه ... عجب جشنی بشه امشب ... اون جا رو حق داشتن بگن لباس شخصی ها اومدن چون همه اومده بودن برا جشن مواجه شدن با دعوا همه هم که سرشون درد می کرد برای این داستان ها ... را افتادیم ببینیم یه وسیله ی دفاعی پیدا می شه برای قضیه که دیدیم نه ... تنها راه حل که به نظر رسید این بود که سید مهدی رو بفرستیم بالا درخت چند تا شاخه درخت ردیف کنه ... شاخه درختا هم طرفدار پیدا کرد و ما موندیم پی کار کنیم کمربند و از شلوار در آوردیم (با تمام غیر منطقی بودن این کار از هیچی بهتر بود) رفتیم جلو (البته بعد از یه ربع بیست دقیقه ای که نفهمیدیم از کجا سلاح سازمانی یا همون تومفای عزیز رسید دستمون ) برادرای اعزامی از نیروی انتظامی هم چون متاسفانه قبلا سازمان دهی نشده بودن با سپر پشت ما گارد گرفتن (در محل جغرافیایی خیابان متصل کننده میدان کاج به میدان مرحوم قیصر امین پور یا همون شهرداری سابق) خلاصه تازه داستان شروع شد ... این جوجه سوسولای معترض سنگی بود که پرت می کردن سمت ما البته خوب تا خدا نخواد می دونید که عمرا نمی خوره ... گفتم سنگ می انداختن ، چه سنگی ؟ سنگ های ساختمونی خورد شده با لبه های تیز (بعدش نا مردا می گفتن سازمان دهی شده نبود ، نمی دونم خیر داشتن اون هم سنگ ساختمونی شکسته بیاره براشون یا ... ) با یه تصمیم اساسی اینا که خیلی ادعا شون می شد که دیگه ما لاتیم و از این داستان ها رکب خوردن سنگین ... قرار شد یه اکیپ از بچه ها برن از یکی از خیابون های عمود به محل استقرار ما بیان پایین ... تا رسیدن به اونجا اعلام کنن . خلاصه رفقا رسیدن پشت بی سیم اعلام شد ما تو موقعیتیم ما هم این بندگان خدا رو یه تحریک کردیم (تحریک همون جو گیر کردن و وحشی کردن طرف مقابل برای حمله است) این دوییدن سمت ما گروه بعدی اومد پشت سرشون ... با دو تا گاز اشک آور ( که البته دیگه برا ما شده ادکلن) این بنده گان خدا که جمعیتشون به 500 تا 600 نفر می رسید عین چی از دست 70 تا 80 تا بسیجی در می رفتن ... خلاصه ساعت یک و نیم دو شب بود که میدون مرحوم قیصر امین پور هم فتح شد ... من و یکی از رفقایی که همون جا با هم از صدقه سر این جوجه فتنه گر ها با هم رفیق شدیم ضلع جنوبی میدون رو بستیم . یه هفتاد هشتاد نفری تو خیابون پایین میدون بودن که هی سنگ می انداختند ... ما هم یه دفعه یه سنگ بر می داشتیم یه دکر یا حیدر می گفتیم می انداختیم سمتشون همشون شروع می کردن به فرار (خدایی خیلی باحاله ... آدم اینقدر ترسو ... آخه بچه جون تو رو چه به نظام عوض کردن ) دقیقا ساعت سه شب بود که میدون شهرداری و همه خیابون های منتهی به اون میدون تا میدون سرو و از اون ور هم توسط دیگر رفقا که بودن تا میدون فرهنگ کامل از وجود سوسول های سبزی که خیلی از ساعت خوابشون گذشته بود فتح شد ...
نکته قشنگ داشتان کجا بود ؟ یه رفیقی داشتیم به اسم محمد که سال اول دانشگاه بود یه بچه بسیجی با تیپ نیمه قرتی (البته اون موقع ها ...) این بنده خدا رو اراذل با بسیجی ها دیدنش زدن ... به خاطر قیافش هم یه دور از پلیس کتک خورد یه دور از بچه های بسیج که در هر سه مورد رفقا بالاخره موفق شدن از زیر دست و پا بکشنش بیرون ... (گفتم انشاء الله اگر فتنه ی دیگه ای قسمتمون شد قیافت رو با فکرت میزون کنی )
خلاصش به ما که خیلی خوش گذشت اون ایام ...
یه توصیه جدی اخلاقی : خداییش به جز یکی دونفر که واقعا باید می زدمشون بقیه با تومفا بلند کردن و داد زدن یا یه سنگ وسطشون پرت کردن در رفتن ، خداییش تا اون جایی که می تونی نزن بچه حزب الهی، البته که اگه بزنی هم یه تار گندیده ی موت رو به صد تا از طرف مقابل نمی دم ولی خدایی حواست رو جمع کن ... خیلی هاشون مثل داداش هاییمون بودن که نفهمیدن و گول خوردن ... یه کاری کن که اگه راه داد بر گردن ... خدایی این رو جدی گفتن ... اگر می زنی طرف رو دوستش داشته باش و بزن ... اگه می زنی نیت کن که یه جوری بزنی یا بترسونی که طرف آسیب نبینه فقط بترسه بره خونه که تو شرایط نا امنی مثل اون موقع آسیب جدی تر نبینه ...
ارادت مند
خدمت همه بچه بسیجی ها و بچه حزب الهی ها
یا حسین (ع)
اللهم احفظ و انصر قائدنا و امامنا الخامنه ای
برچسب ها : 9 دی ، امام خامنه ای ، فتنه ، روز بصیرت ,
بسم الله
یک پست خیلی کوتاه ولی مهم :
انقلاب در زمان فعلی سید مجتبی نواب لازم دارد بلا شک .
سید مجتبیی که در رکاب امام خامنه ای باشد .
تو ضیحش مفصل است و به زودی می نویسم .
فقط بدانید اگر هم اکنون در حوزه اعتقاد به دشمن هجوم نبریم ص سال آینده اسممان در تاریخ به عنوان بی غیرتان تاریخ معاصر ثبت خواهد شد .
برچسب ها : سید مجتبی نواب ,
بسم الله
مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست و آن ها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد ، با الفبای مبارزه بیگانه اند و آن هایی هم که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند ، آب در هاون می کوبند .
بحث مبارزه و رفاه ، بحث قیام و راحت طلبی ، بحث دنیا خواهی و آخرت جویی، دو مقوله ای است که هر گز با هم جمع نمی شوند، و تنها آن هایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند .
قسمتی از پیام پذیرش قطع نامه 598
برچسب ها : حضرت روح الله , آرمان , مبارزه , اسلام ناب ,
بسم الله الرحمن الرحیم
مقام معظم رهبری :
جوان از طهارت فطری برخوردار است. جوان، پاک و ناآلوده است. آلودگیهایی که در طول زندگی به سراغ انسانها می آید و زنجیرهایی بر دست و پای روح آنان می بندد و آنان را از حرکت و عروج و تکامل باز می دارد، در مورد جوانان یا وجود ندارد و یا بسیار کم است. جوان، مهبط لطف پروردگار است و در بسیاری موارد دل او محلِ ّ جلوه عنایات ویژه الهی است.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
ب.ن : این جمله رو در روز جوان نوشتم تا خفه خون بگیرن تمام کسانی که جوان این مملکت رو به خاطر ظاهر یا اشتباه منحرف و گناهکار می دونن .
ب.ر 1 : چه حالی دادیم به خودمون ، مثلاکندش ما هم جوونیم دیگه !
ب.ر 2 : هیئت هم داریم امشب به مناسبت تولد حضرت ابن الحسین (ع) اشبه الناس خلقا و خلقا به رسول الله و حیدر حسین حضرت علی اکبر (ع) و روز جوانه سخنرانش هم حاج آقا وحیدی هستند . بعد از نماز مغرب و عشا ستارخان شهرآرا کوچه هیجدهم پلاک 12 (پرچم) شام هم سر سفره حضرت علی اکبر (ع) در خدمتیم .
ب.ر 3 : خیلی وقت بود ننوشته بودم : بر دشمن سید علی لعنت
برچسب ها : امام خامنه ای , جوان , روز جوان , هیئت ,
بسم الله
با خوشحالی تمام شروع به کار دوباره سایت کانون دانش اموختگان طرح ولایت استان تهران تمهید رو اعلام می کنم
جایی ما رو چپ و راست کرد و کلی زندگیمون رو عوض کرد
به قول داش حمید عزیز هیچ هویتی جز همین جا نداریم !!!
خدایا تا ظهور دولت یار / گل پیغمبر ما را نگهدار
برچسب ها : تمهید , داش حمید , هویت ,
+ بسم الله . امامون گفت: خدا لعنت کنه بنی امیه رو برای ما عید نگذاشتند . امروز هر چقدر تبریک می گفتند عید رو غمم بیشتر می شد !
+ بسم الله . کمپین اعتراض به گزارش احمد شهید در مورد حقوق بشر در ایران لطفا منتشر و امضا کنید
+ بسم الله . سلام داش همایون تولدت مبارک
+ بسم الله. سلام خدمت همه دوستان پیام رسان قبلا هم گفته بودم که عده ای منحرف مغول آلودن این محیط به عکس های به ظاهر عاطفی و احساسی سخیف هستند و جماعت به اصطلاح مذهبی پارسی بلاگی هم صدایشان در نمی آید ! غیرت ها ظاهرا مطلق خواب است یا پیام رسان به جای نشر آرمان ها شده محل عشق و صفا ؟
+ بسم الله . انس عجیبی با قرآن داشت . همه از صوت زیبایش تعریف می کردند . شب قدر پاوه بود . قرآن یک جا بهش نازل شد . منافقین سرش رو با مرمر بریده بودند .
+ بسم الله . جنگ بود !شوخی بردار هم نبود . برای همین شایسته سالاری معنا داشت . حضرت آقا حسن باقری راکه در روزنامه جمهوری کار می کرد و خبرنگار بود معرفی کرد به محسن رضایی . بعد از دو سه ماه شد فرمانده قرارگاه . حتی بالاتر از خیلی سردار ها !
+ بسم الله . چش منافق و در می یاری /توی کف دستش می ذاری /به خدا توی هر چی مرده / یه دونه ای هم تا نداری /سید و مقتدا عبد پاک خدا /آدم خنگم این چیزا رو راحت می فهمه /دشمن آقامون چه بی شعور و نفهمه/مولا عل سید علی مولا علی سید علی(انشاء الله به زودی فایل صوتیش رو برای دانلود می ذارم -جشن تولد آقا هیئت صاحب الامر(ج))
+ بسم الله.دوستان توجه کنند چند نفر در پیام رسان به اسم مذهبی شروع کردند و با گذاشتن عکس های مذهبی و نیمه مذهبی خودشون رو مطرح کردند چند وقتیه که می بینم همون عده روی آوردن به گذاشتن عکس هایی با مضمون احساسی از عشق های سخیف جنسی و عده ای از دوستان هم ظاهرا شخصیت این عده رو موجه می دونند و هی لایک می زنند .
+ بسم الله . دفتر عاشقی ماست پر از نمره بیست /چون امیر دل ما سید علی خامنه ایست
+ بسم الله . ما از دوکوهه آمدیم اینجا غریبیم...