سفارش تبلیغ
صبا ویژن
...
پوتین های بسیجی...[952]

بسم رب الشهدا ... سید مرتضی می گفت : مکه برای شما فکه برای من ... بالی برای پریدن نمی خواهم ، همین پوتین های خاکی هم مرا به خدا می رساند ... من همان منطقه ممنوعه قبلی نیستم انتخابات 88 تغییرات بنیادی در من ایجاد کرد ... من یک دو آتشه جمهوری اسلامی هستم ... اصلا میزان خوبی و بدی را قبول داشتن جمهوری اسلامی می دانم ...در حوزه فعالیت ها دانش آموزی مشغولم ... برای هر دانش آموزی وقت نمی گذارم ... برای دانش آموزانی وقت می گذارم که بدانم برای این نقلاب مفید هستند ... یعنی به گفته امام خامنه ای دام ظله العالی بسیجی باشند یعنی برای اعتلای فرهنگ و نام اسلام و ایران تلاش نمایند یا بتوانند مفید باشند ... ولایت فقیه را جزو اصول دین می دانم .... یعنی ضد ولایت فقیه را از دین خارج ... بعد از انتخابات بر روی بسیاری از خاطرات یک خط قرمز بزرگ کشیده ام . هر کس از قطار ظهور جا بماند خداحافظ او ... کوچکترین عدول از آرمان ها در رفتار های شخصی به خاطر خجالت ، جذب دیگران ، رفاقت و ... یعنی انحراف ،سعی دارم که اینگونه باشم که گفتم . خیلی تند رو تر از قبل ... والسلام . اللهم عجل لولیک الفرج

ویرایش
منوی اصلی
مطالب پیشین
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان

ویرایش
پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 64
  • بازدید دیروز : 12
  • کل بازدید : 511441
  • تعداد کل یاد داشت ها : 145
  • آخرین بازدید : 103/9/1    ساعت : 9:56 ع


آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
امام خامنه ای ، آرمان ، عدالت ، خدا ، اسلام آمریکایی ، اسلام ناب ، ولایت ، فلسطین ، قوه قضائیه ، بسیج ، برادر ، تشکیلات ، تمهید ، توبه ، حاج منصور ، حسین قدیانی ، دفاع مقدس ، دکتر احمدی نژاد ، دکتر محمود ، دنیای مدرن ، دیدم که جانم می رود ، دین حد اکثری ، دکتر جلیلی ، راه ، رسول ، رهبری ، روز جوان ، روشنفکران احمق ، روضه ، زیارت ، سازمان ملل ، سازمان های مللی ، سعید جلیلی ، سفره ، سگان آمریکا نشین ، سید مجتبی نواب ، شعار ، شهدا ، شهید دیالمه ، صدا و سیما ، طرح ولایت ، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن ، حسینیه ، حضرت روح الله ، حمار ، حمید داود آبادی ، خاندان هاشمی ، خیمه مهدی (عج)، پلاکفا ، باز پسرک ، داش حمید ، دانشجو ، دعا ، عدالت اجتماعی ، عدالتخانه ، علم بومی ، علیرضا ، غزه ، فاطمه (س) ،روضه ی حسین (ع) ، امام حسن مجتبی (ع) ، شب یلدا ، فتنه ، فحشا ، حاج همت ، حجاب ، حزب الله ، حسین (ع) ، جاسوس هسته ای ، جنگ ، جهادی ، جوان ، حاج سعید قاسمی ، تقوا ، تکبیر ، برج نشینان ، بسیجی ، تحصن ، تشکل ، تشکل ، اسلام ناب محمدی ، اعتراض ، اعتراض های مرفهین بی خاصیت ، التقاط ، دنیای مجازی ، استاد اخلاق ، امام خامنه ای ، جهاد ، شهادت ، امام خامنه ای ، حسن روحانی ،رابطه با آمریکا، استاد رجبعلی، ، امام روح الله ، امام سید علی خامنه ای ، انتخابات ، بحرین ، اسلام امریکایی ، 9 دی ، امام خامنه ای ، فتنه ، روز بصیرت ، آدم ، آرمان خواهی ، آرمانخواهی ، اتحادیه ، اخلاق ، اخلاق ، ارتباطات ، تواضع ، تکبر ، اردوی جهادی ، کافر ، کلیشه ، لباس شخصی ها ، ماه رمضان ، مبارزه ، متین ، مجمع تشخیص مصلحت ، مجمع وبلاگ نویسان مسلمان ، محرم ، محمد حسین عابدینی،رحمت الهی ، مرگ ، مخالف ، مداحی ، مدارس غیر دولتی ، مدرسه ، مربی ، مرگ ، مسجد ارک ، معلم ، مقاومت ، منافق ، مهاجرت ، موافق ، موسوی دروغگو ، موضوع اصلی ، میانمار ، نقد ، نقد درون گفتمانی ، نماز اولی ها ... ، نه دی ، نوشتن ، هدف ، هلالی ، هویت ، هیئت ، هیئت صاحب الامر(عج) ، هیئت ودیعة الحسین (ع) ، وبلاگ جدید ، قرآن ، قرآن سوزی ، قرارگاه حضرت علی اکبر(ع) ، قرارگاه های عملیات فرهنگی ، قرارگاه کربلا ، ولایت مدار ، کافه منافقین ، کاوه اشتهرادی ، کتاب ،


بسم الله الرحمن الرحیم

چرا از حداکثر ظرفیت دینی استفاده نمی کنیم؟

جمله ی زیبای حضرت امام خامنه ای روحی لک الفدا مرا بیش از پیش به اهمیت نگاه موحدانه به مبانی زندگی معتقد کرد .

تاکیدی که حضرت امام در دومین نشست اندیشه های راهبردی برای استخراج معنای عدالت داشتند و آن تاکید این بود:

« در دستیابی به نظریه اسلامی عدالت باید از التقاط و هرگونه مونتاژ نظریه های دیگر به شدت پرهیز کرد و با مراجعه به منابع اصیل اسلامی ، این نظریه را استخراج نمود ».

 

چه می شود که ما از اسلام فاصله می گیریم ؟

حضرت امام خامنه ای در نخستین نشست اندیشه های راهبردی عرصه های پیشرفت را چهار عرصه اساسی عنوان نمودند : که شامل پیشرفت در فکر ، پیشرفت در علم پیشرفت در زندگی و مهمتر از همه پیشرفت در معنویت بود .1

با چند سوال ساده می توانیم بفهمیم که چه می شود اسلام و مسلمانی در نظر ما پوچ می شود ؟ که ابتدا سوالات را مطرح نموده و سپس به تفصیل آن خواهیم پرداخت.

1-       آیا عرصه فکر و توهم را جدا نموده ایم ؟

2-       علم ینفع و لاینفع را تشخیص می دهیم ؟

3-       تعریف مبنای از زندگی در دستمان هست ؟

4-       معنویت به عنوان اسای ترین عرصه پیشرفت در کجای عالم قرار دارد؟

 

وضعیت فعلی ما کجاست ؟

آن چه که به صورت انحرافی به جوانان عرضه می شود و آن ها را با دین زاویه می دهد سوالی است با مضمون و مبنای دینی که توسط آن هایی که در قرآن با فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا یاد می شوند با روکشی ظاهرا زیبا و باطنی کثیف عرضه می شود و آن هم بحث مسلمان شناسنامه ای و مسلمان واقعی است و القاء اینکه مسلمان شناسنامه ای نمی تواند مسلمان واقعی باشد و برای مسلمان شدن باید ابتدا از دین خارج شد و دوباره به دین بازگشت که خروج از دین ورود به عالم تکاثر را به همراه خواهد داشت و غرق شدن در عالمی که حق و باطل به هم آمیخته و تشخیص راه بازگشت در تکثر راه های منتهی به بن بست بسیار سخت خواهد بود . پس در اولین نتیجه این خروج رضایت به زندگی مادی و نتیجه گرا جای حضور در زندگی اسلامی را خواهد گرفت و نیاز های غریزی نیز جایگزین نیازهای اساسی خواهد شد .

 

حضور در عالم تکاثر به کجا می انجامد ؟

شاید حضور چند روزه در کویر و درک زیبایی های آن مخصوصا در منطقه ای محروم و دور از امکانات بتواند تصور عینی خروج از تکاثر را تصویر کند ! خروج از دنیایی که امکانات بسیار کمتری از دنیایی فعلی ما دارد نکاتی را نشان می دهد مثل : گذران راحت زندگی بدون مصرف زدگی ، صرفه جویی شدنی و استفاده درست از امکانات ، دستیابی به تفکرات اساسی و جدید ، درک عظمت پروردگار و ... که قطعا در زندگی مصرف زده شهری و همراه با تصاویر زیاد و تکراری که هر روز در اطراف ما حضور دارد اتفاق نخواهد افتاد و تصاویر بی ارزش روزانه که اضافه می شود با اطلاعات بدون ارزش گذاری زیادی که از طریق رسانه در ذهن افراد ریخته می شود دستیابی به اطلاعات کلیدی که می تواند جهت درست یا غلط بودن داده ها را نشان بدهد را بسیار سخت می نماید .

پس نتیجه این امر و حضور در عالم تکثر باعث می شود در کمترین حالت قلب داده های الهی و غیر الهی اتفاق بیافتد و اختلاط حق و باطل چهره بنمایاند و در بد ترین شرایط نیز داده های شیطانی آن چنان به عنوان داده های الهی عرضه شود که تشخیص آن برای عموم جامعه امکان پذیر نباشد و در نتیجه عالِم حق به کنار زده شده و عالِم باطل بر جای آن بنشیند . مثالی ساده برای این امر تقدم یافتن ارزش پایین دستی عدالت به ارزش بالا دستی اش یعنی ولایت می باشد که عامل انتقال تمام صفات نیک و فیوضات الهی است . (برای درک جایگاه ولایت به زیارت جامعه کبیره مراجعه شود)

 

دوری از التقاط راه استفاده حداکثری از ظرفیت دین .

بر خلاف آن ها که التقاط را در مبداء به آن می دانند که تفکری الهی با تفکری غیر الهی در هم آمیخته می شود و از دل آن تفکر التقاطی بیرون می آید من فکر می کنم التقاط معنای مبنایی تری دارد و آن هم این است : در آمیختن و جایگزین شدن نفس با اعتقادات حتی به اندازه حداقلی !

شروع اهمیت یافتن نفس باعث می شود هر جایی را در دین که برای نفس دور افتاده از فطرت قابل قبول نیست دچار تغییر کنیم و اگر خود نظری برای جایگزین کردن نداریم رو به اعتقادات دیگر برای جایگزینی مورد نظر می آوریم و در نتیجه دین در حالت حداکثری تحقق پیدا نخواهد کرد .

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

1 : «آنچه که باز من اینجا اضافه میکنم، این است که عرصههاى این پیشرفت را به طور کلى   بایستى مشخص کنیم. چهار عرصهى اساسى وجود دارد، که عرصهى زندگى - که شامل عدالت و   امنیت و حکومت و رفاه و این چیزها میشود - یکى از این چهار عرصه است. در درجهى   اول، پیشرفت در عرصهى فکر است. ما بایستى جامعه را به سمت یک جامعهى متفکر حرکت   دهیم؛ این هم درس قرآنى است. شما ببینید در قرآن چقدر «لقوم یتفکّرون»، «لقوم   یعقلون»، «أفلا یعقلون»، «أفلا یتدبّرون» داریم. ما باید جوشیدن فکر و اندیشهورزى   را در جامعهى خودمان به یک حقیقت نمایان و واضح تبدیل کنیم. البته این از مجموعهى   نخبگان شروع خواهد شد، بعد سرریز خواهد شد به آحاد مردم. البته این راهبردهائى   دارد، الزاماتى دارد. ابزار کار، آموزش و پرورش و رسانههاست؛ که باید در   برنامهریزىها اینها همه لحاظ شود و بیاید  .
 
عرصهى دوم - که اهمیتش کمتر   از عرصهى اول است - عرصهى علم است. در علم باید ما پیشرفت کنیم. البته علم هم  خود، محصول فکر است. در همین زمان کنونى، در حرکت به سمت پیشرفت فکرى، هیچ نبایستى توانى و کوتاهى و کاهلى به وجود بیاید. خوشبختانه چند سالى است که این حرکت در کشور شروع شده؛ نوآورى علمى و حرکت علمى و به سمت استقلال علمى حرکت کردن. علم هم اینجورى است دیگر؛ بلافاصله در قالب فناورىها و اینها خودش را نشان میدهد. در موارد زیادى، محصول حرکت علمى هم مثل این مسئلهى مورد بحث ما از چیزهاى بلندمدت نیست؛ نزدیکتر و ثمرهى آن دمدستتر است. کار علمى را بایستى عمیق و بنیانى انجام داد. این هم یک عرصهى پیشرفت است.
 
عرصهى سوم، عرصهى زندگى است، که قبلاً عرض کردیم. همهى چیزهائى که در زندگى یک جامعه به عنوان مسائل اساسى و خطوط اساسى مطرح است، در همین عنوان «عرصهى زندگى» میگنجد؛ مثل امنیت، مثل عدالت، مثل رفاه، مثل استقلال، مثل عزت ملى، مثل آزادى، مثل تعاون، مثل حکومت. اینها همه زمینههاى پیشرفت است، که باید به اینها پرداخته شود.
 
عرصهى چهارم - که از همهى اینها مهمتر است و روح همهى اینهاست - پیشرفت در عرصهى معنویت است. ما بایستى این الگو را جورى تنظیم کنیم که نتیجهى آن این باشد که جامعهى ایرانى ما به سمت معنویتِ بیشتر پیش برود. البته این در جاى خود براى ما روشن است، شاید براى خیلى از حضار محترم هم روشن است؛ اما باید براى همه روشن شود که معنویت نه با علم، نه با سیاست، نه با آزادى، نه با عرصههاى دیگر، هیچ منافاتى ندارد؛ بلکه معنویت روح همهى اینهاست. میتوان با معنویت قلههاى علم را صاحب شد و فتح کرد؛ یعنى معنویت هم وجود داشته باشد، علم هم وجود داشته باشد. دنیا در آن صورت، دنیاى انسانى خواهد شد؛ دنیائى خواهد شد که شایستهى زندگى انسان است. دنیاى امروز، دنیاى جنگلى است. دنیائى که در آن علم همراه باشد با معنویت، تمدن همراه باشد با معنویت، ثروت همراه باشد با معنویت، این دنیا دنیاى انسانى خواهد بود. البته نمونهى کامل این دنیا در دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه) اتفاق خواهد افتاد و از آنجا - من این را اینجا عرض بکنم - دنیا شروع خواهد شد. ما امروز در زمینههاى مقدماتىِ عالم انسانى داریم حرکت میکنیم. ما مثل کسانى هستیم که در پیچ وخمهاى کوهها و تپهها و راههاى دشوار داریم حرکت میکنیم تا به بزرگراه برسیم. وقتى به بزرگراه رسیدیم، تازه هنگام حرکت به سمت اهداف والاست. بشریت در طول این چند هزار سال عمر خود، دارد از این کورهراهها حرکت میکند تا به بزرگراه برسد. وقتى به بزرگراه رسید - که آن، دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه است - آنجا حرکت اصلى انسان آغاز خواهد شد؛ حرکت سریع انسان آغاز خواهد شد؛ حرکت موفق و بىزحمت انسان آغاز خواهد شد. زحمت فقط عبارت است از همین که انسان در این راه حرکت کند و برود؛ دیگر حیرتى در آنجا وجود نخواهد داشت.»




برچسب ها : امام خامنه ای  , دین حد اکثری  ,

      
ارسال شده در جمعه 89/10/10 ساعت 11:17 ص توسط پوتین های بسیجی...


بسم رب الحسین(ع) 1- وقتی که کمی از قید ها آزاد می شوی و می توانی فکر کنی آن هم بدون پیش فرض و خارج از فضای کار روزانه خیلی از مواردی که در قدیم به آن ها نگاه کردی جدید می شود و نتایج کاربردی تری از آن می گیری ! هر چند که بعضی ها سرکوفتت بزنند که قبلا اینگونه بودی الان تغییر کردی و تغییر را هم بار ارزشی منفی بدهند که با این اوضاع اصلا برایت خوب نمی شود ... هرچند که خیالت نباید باشد که اگر دورزت یکسان باشد مغبونی ...(و بسیارپیش آمده برای ما این مغبونی)

 2- قرار است در این متن همه چیز به هم ارتباط داده شود ... لاَّ یُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ وَکَانَ اللّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا ?????خداوند بانگ برداشتن به بدزبانى را دوست ندارد مگر [از] کسى که بر او ستم رفته باشد و خدا شنواى داناست (???) سوره نساء

 3- فکر فکر جالبی است ! که آقا جان در سیره ی ائمه کجا بوده بد زبانی ؟؟؟ از جهاد اینترنتی کمی تا قسمتی ابری و به قول علیرضا همراه با رعد و برق چندشم می شود که اکثرا حرفی است بی عمل و علمی لاینفع مگر اینکه در دنیای بیرونت نیز همین باشی و این که نیستی برای همین باور حرفت برایم عجیب سخت است که حضورت در 9 دی بسی قابل تقدیر است اما هیچ وقت از آن لباس شخصی ها نبودی که رکیک ترین فحش ها را بشنوی و با بزرگترین سنگ ها سرت بشکند و به عزیز ترین مقدساتت توهین شود در شب هایی که در تویتر و فرند فید و فیس بوک و ... مشغول رصد اخبار بودی و محکوم هم می کردی لباس شخصی های عزیز را که زیر باران سنگ و ناسزا بودند و تو فکر عملکردی فرهنگی !!!

 4- می خواستم برای حسین قدیانی هم بنویسم نشد تا رسید به نه ده البته 89 قبلا صحبتش را با دوستان کردم در خیابان ایران زمین البته نه در رستوران گردون و پاتوق های مختلف که در 8 محرم و کنار عزاداری دانش آموزان در کانون قدس که خط را عده ای از رفقا گم کرده اند ! به قول یکی حسین هرچه بود حقش این نبود ... دلم سوخت آنقدری که رفقای عدالتخواه دلشان برای امیر تفرشی سوخت که الان خانه مقدس!!! آمریکای لاتین دستش است دلشان برای حسین نسوخت ! خوب حسین تصفیه حساب شخصی داشت با خیلشان ! و این همان کنه عدالت است !!! حسین حداقلش این بود که به همان مطالب تندش عمل کرده بود و ما ادراک روزهای اول بعد از انتخابات ! فیلترینگ وبلاگ حسین و احسان محمد حسنی و ... درست نبود ... این را یقین می دانم ... قرار نیست که بر ضد قوه قضائیه بنویسم که هر جایی نقطه ضعف و قوتی را دارست که هم اکنون برایند کلی این قوه را مثبت می دانم (البته این را هم کی دانم که کسی نیستم که بدانم یا ندانم) پس دوست دارم از زبان یک حامی آیت الله لاریجانی بنویسم حسین قدیانی خارچشمی بود برای دشمن و بی عملان که از چشمشان درآمد ...

 5- آیه را نوشتم که بگویم طبیعی است وقتی آن ها که به ولایتشان که اعلی من ناموسشان است ظلم شده و فریاد نزده اند باعث می شوند که اگر کسی هم فریاد زد آن هم به بد زبانی که مورد علاقه خداست انگشت نما شود و بشود تند روی بد اخلاق که کلا با سیره ی ائمه فاصله دارد با این تفسیر من هم باید بگویم آن کسی که در مقابل دشمن ولایتش صدا به بد زبانی بلند نکرد مقابل سنت خدا ایستاده و بی غیرت است ! اگر بد زبانی در مقابل بزرگترین ظلم یک بدی دارد سکوت بی غیرتان 3 بدی دارد 1- انجام ندادن فرمان خدا 2- مهجور کردن عاملان به فرمان خدا 3- مهجور کردن اصل فرمان خدا و نتیجه این می شود که سکوت چیز خوبی است و باید چسبید به همان مقاله های بی مصرف که از بالا تا پایین آن مایه گذاشتن از قرآن و اهل بیت است بدون فهم و تطبیق آن با زمان البته که از دید آنان اهل بیت را با زمان چه کار ؟

 6- شکر خدا آقا بالا سرمان هست که مدیریتمان کند و 9 دی عظیم را به وجود آورد ! قبلا گفته بودم ما که جز آقا کسی را نداریم ! و این بار باید محکم بگویم که و ما ادراک 9 دی آقا زیادی به ما لطف دارد که ما را ماهر می خواند که اگر نبود خودش اگر جایی کسی تکلیفی را هم تشخیص داده نمی توانست هر چه هست نور آقاست که راه را برای ما روشن می کند وگرنه جز عمار ها و مالک های سید علی که خود به واسطه ی حضور عمارگونه در کنار سید علی نور شده اند دیگران را چه به بصیرت اگر نباشد نور آقا ... هرچه بصیرت است از نور آقا است ! نور امام زمان (عج) برای یار خاصش و خالصش و یقین دوست و برادر و شیعه عزیزش امام خامنه ای روحی فداک . شکر خدا آقا هست که با یک فکر صاحب الزمانی نه دیی به وجود آورد که فقئت عین الفتنه کند از ریز تا بزرگ فتنه گران را ! هر چه هست از آقاست هیچ کس جز آقا کسی را ندارد ... نه دی مبارک




برچسب ها : امام خامنه ای  , حسین قدیانی  , نه دی  ,

      
ارسال شده در یکشنبه 89/6/21 ساعت 3:19 ع توسط پوتین های بسیجی...


بسم الله الرحمن الرحیم

0 - سنگی در خط مستقیم(یعنی کات بر نمی داره) از دست اغتشاش گری منافق با سرعت زیاد به صورت پرتابه با زاویه اولیه ای که صورتت در مسیر حرکت آن قرار بگیرد پرتاب می شود ... تا وقتی که به وضوح نبینی که در 1 متری صورتت ناگهان تغییر مسیر می دهد نمی توانی خیلی چیز ها را درک کنی ... (یادش بخیر 8 روز دفاع مقدس...منظور همان 8 روز درگیری شدید فیزیکی است)

این چه ربطی به موضوع دارد مفصل است :

1 - اصولا خواص را دو دسته می دانم 1- خواص خواص (که شامل گروه های با تفکر غیر بسیجی می شود) 2- خواص عوام (که شامل گروه های با تفکر بسیجی می شود ) و یقینا از نوشته هایم معلوم است که علاقه شدید دارم که جزو گروه دوم باشم ...

2- ویژگی اصلی خواص خواص این است که به نحوی تک بعدی هستند یعنی سعی می کنند موضوعی خاص را تا انتها پیگیری کنند و در همان موضوع باشند ولا غیر و در حیطه همان موضوع نیز به دور خود پیله ای می پیچند و تمام دارو های لازم برای اجتماع را در همان محدوده تجویز می کنند . بهتر بگویم مثلا صرفا کار مطالعاتی انجام دهند نشریه در بیاورند اینترنت بازی کنند و ... یا به صورت واضح تر به گفته مرحوم استاد علی صفایی حائری (ره) این عده ابتدا توان خود را می بینند و با توجه به توان خود به دنبال تکلیف می روند و در این مسیر نیز اکثرا توان خود را درست شناسایی نمی کنند پس تکلیف حتی مطابق با توانشان نیز نخواهد بود .

3- و اما خواص عوام . این گروه از آن جایی که در درون عامه مردم زندگی می کنند با درد های جامعه از نزدیک سر و کار دارند و محیط زندگی آن ها نیز در عوام جامعه تعریف می شود و خود نیز جزئی از آن جامعه و خارج از پیله ی خواص خواص مجبورند که در چند بعد حرکت کنند . یا به معنای بهتر وباز از مرحوم صفایی (ره) ابتدا تکلیف خود را تشخیص می دهند و با توجه به تکلیفشان به دنبال کسب وسع می روند. و آنجا که کسب وسع کردند می توانند در باره لا یکلف الله نفس الا وسعها آرامش داشته باشند .

4- در باب اردوهای جهادی را نیز می توان دو قسمت کرد : 1- اردوهای گروه های جهادی با تفکر خواص 2- اردوهایی با تفکر خواص عوام یا همان بسیج سازندگی . ابتدا این موضوع را یاد آور شوم که هر دو کار از هر دو گروه یقینا عملی است صد در صد مورد تایید و پسندیده اما دو تفاوت را در این دو تفکر می توان دید . در دیدگاه خواص خواص اردوی جهادی غایت کار است و انتهای کار و در بسیج سازندگی یکی از کارهای عادی که باید انجام شود (البته عادی یعنی اگر انجام نشه که نمی شه دیگه جهادی هم بخوایم برگزار نکنیم که خاک بر سرمون ) و تفاوت دوم نیز در این است که در گروه هایی که خواص خواص است چون بچه ها خواص خواص جامعه هستند دیدگاه هدایتی در برابر جامعه مقابل خود را دارند اما در مورد دوم چون افراد این دسته بچه های خواص عوام جامعه هستند خود را افرادی دقیقا هم سطح جامعه می بینند که این موضوع اگر با ساخته بودن افراد از نظر اخلاقی همراه باشد بسیار مناسب خواهد بود ولی اگر در این میان افرادی با مشکلات اخلاقی حضور پیدا کنند موضوع به شکلی منفی در خواهد آمد .

5- اصولا جهاد را کاری بسیار آرمانی می دانم اما برای بچه شیعه نباید تنها فعالیت باشه . یک بچه شیعه باید توانایی داشته باشه که هرجایی که خالی ماند  برود و دستش بگیرد و در آن هم پیشرفت کند ... حال می خواهند عده ای ناتوان و معلول عقیده ای او را اقیانوسی به عمق یک سانت تعریف کنند حتی اگر این هم باشد اقیانوسی به عمق نیم سان مفید تر از چاهی به عمق هزار متر و قطر نیم سانت خواهد بود . هرچند اگر چهل روز عمل خود را برای خدا خالص کردی و چشمه های حکمت از قلبت به زبانت جاری شد آن وقت می شوی اقیانوسی مثل عمیق و السابقون السابقون اولئک المقربون (مثل خیلی از شهدا و توصیه می کنم به آن هایی که بسیج را ناموفق می دانند بروند و داستان گردان میثمی ها را بخوانند تا ببینند چه کسی موفق تر بود)

6- خود را بی نیاز از علما نمی دانم ولی هر عالمی را هم مورد نیاز نمی دانم !!! عالمی عالم است که بسیجی باشد یعنی در متن فتنه سینه اش را سپر کند در صف مقدم .... عالم باید علی اکبر(ع) باشد خلقا و خلقا و منطقا شبیه ترین به رسول الله و مرد جنگ ... عالم باید حسین باشد و برایش غلام سیاهش با فرزندانش فرقی نکند . عالم باید عوام الناسش را عاشق باشد . عالم باید روح الله باشد و سید علی عالم باید امام خمینی باشد و امام خامنه ای !

والسلام  




برچسب ها : امام خامنه ای  , بسیج  , جهادی  ,

      


بسم الله

1-در نماز خانه مدرسه هستیم و در حال ساخت دکور برای جلسه اولیا و مربیان و این بار هم بار اولی است که در مدرسه برای جلسه اولیا و مربیان دکور زده می شود . بچه ها می گویند از روزی که به مدرسه آمده اید مدرسه تغییر کرده است سال های قبل از این کار ها خبری نبود . چند نفر از بچه هایی که رفته اند نیز می گویند مدرسه فقط منتظر بود که ما برویم ؟ این سبک کار کردن برایشان عجیب است . یا اینکه بچه هایی بدون درخواست دستمزد از مسجد بیایند و به من کمک کنند . و زیر کار ها را بگیرند ، یکجور دفاع فرهنگی برایشان نا آشناست . 

2-مشغول صحبت با یکی از شاگردان می شوم ! با یکی از بهترین شاگردان . از او می پرسم من غیر عادی هستم ؟ ابتدا می گوید نه . چرا غیر عادی ؟ بعد جواب می دهد که بله یه ذره غیر عادی هستی و به شوخی می گوید : آقا هر وقت می بینمت یاد الیاس می افتم !!! البته در شوخی و جدی بودنش شک می کنم . 

3- یادم می آید اولین سالی را که این برنامه پخش شد ! دوستان نزدیک ما هم به ما می گفتند الیاس !!! ما به کنار به کسانی که عمر خود را و مال خود را برای خدا گذاشته بودند هم می گفتند . هر چند که با دید باز فرهنگی خود از مزایای آن می گفتند که بله به هر حال باید مردم هم بدانند که احتمال دارد کسی با ریش هم منافق باشد ... همان حرفی را که بعد از دیدن فیلم مارمولک روشنفکرانه در باره ی این فیلم می زدند و بعد ... 

4- ... و بعد مشخص شد که تنها نتیجه اجتماعی فیلم از کل آن توهین به روحانیت و چهره بسیجی ماند و لا غیر ... و دوباره شنیده ها حکایت دارد از آن که بار دیگر این فیلم در ماه رمضان امسال از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده است ... 

5- در محفلی خصوصی و در خانه ای قدیمی و ساده مشغول گفتگو با احمد احمد بودیم که از او سوال پرسیدم : چرا جواد منصوری و محمد منصوری بر خلاف دیگر مبارزان انقلاب حتی یک روز هم وارد گروهک مجاهدین خلق نشدند ؟ و بعد از ادغام حزب الله با مجاهدین از آن هم کنار رفتند ؟ جواب قانع کننده ای داد : آنقدر بصیرتشان و دیدشان به مبارزه بالا رفته بود که از اول این انحراف را تشخیص دادند . ( در حاشیه : در جلسه ای جواد منصوری می گفت : یکی از افتخارات بنده این است که حتی یک روز را نیز عضو مجاهدین نبوده ام ) 

6- در دیدار خبرگان حضرت آقا از رسالت خواص می گویند ... از اینکه دست هایی را می بینند و غضب های علیه انقلاب را و اینکه خواص باید بفهمند و درست بفهمند و این فهم درست را به مردم نیز منتقل کنند . موضع بگیرند و آخر هم می گوید این العمار ! این العمار ! این العمار ؟! 

7- در دیدار اهالی دفاع مقدس با مقام معظم رهبری دامه برکاته حاج سعید قاسمی از جبهه فرهنگی می گوید و خط و میله های مرزی و مرکز فرماندهی و جزایر پراکنده ، می گفت که می بایست با حضور امام روح الله و حضرتعالی (امام سید علی ) ما هم اکنون مشغول به حمله بودیم آن هم به صورت جبهه ولی حیف که در جزایر پراکنده ای مشغول دفاع هستیم !!! آخر کار هم می خواند : خدایا اگر دستبند تجمل / نمی بست دست کمانگیر ما را ... 

8- بر می گردیم به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران : چند وقتی است که از دهان این و آن نام دلنوازان را می شنوم !!! و به به و چه چه که آفرین بر صدا و سیما با فیلمسازی اش ... تصمیم می گیرم که چند قسمتی ببینم !!! در این بند علامت های تعجب زیادی را می توان پیدا کرد !!! تفاوت های عمده ای در فیلم وجود دارد ... جهان حزب اللهی میلیاردری است که پول خود را خود به دست آورده ... تازه خیر هم هست . !!! (و هر کجا که کاخی بر افراشته شده است در کنار آن حق کوخ نشینی ضایع گردیده)این آقای میلیاردر حزب اللهی بر مبنای انسانیت پسر یاغی خود را ترد می کند و پسر در عین نداری زندگی محقری را شروع می کند پند هوسی نقلی و زانتیا !!! حاج سعید قاسمی همچنان در حال زمزمه است که : کسی تا قیامت نمی کرد پیدا / از آن گوشه کهکشان تیر ما را ...!!!

9-عده ای دور هم جمع شده اند و اسم خود را گذاشته اند کافه حزب الله (بخوانید منافقین) البته تعریف کافه منافقین این گونه می شود که : واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می کنند و باقی ماجراهای در خلوت و ... در نمایشگاه با مجتبی پیموده روحانی کودک سالی که باید بر سر بسیاری از مبانی با او بحث کرد کنتاک می کنم ... وقتی به محمد مسیح یار احمدی هم ایراد می گیرم بر سر جو مختلط پاسخ می شنوم : تو که من رو می شناسی هم قرتی ام هم دختر باز حرف از آرمان های روح الله هم می زنم ؟؟؟!!!!!!!!! افتتاحیه هم که در طبقه 16 هتل انقلاب و رستوران گردان ... یاد حاکم بصره می افتم و پیام امام علی (ع) برای نشستن بر سر سفره ی رنگین مجتبی پیموده (بخوانید روحانی نما) با لذت بسیار در وبلاگش از دسر های رنگارنگ و تا خرخره خوردن یاد می کند (برادر التماس دعا) اسامی حضار را نگاهی می اندازم !!! جنبش عدالتخواه هم نم کشیده است ! دیگر برای خواندن یا خریدن نشریه راه هم رغبتی ندارم : تعدادی از حاضرین طبقه 16 و رستوران گردان هتل انقلاب عبارتند از : محمد صادق شهبازی (دوست 16 ساله ی بنده و دبیر کل سابق جنبش عدالتخواه ) صالح مفتاح عضو شورای مرکزی جنبش رضا سرشار و فرزند گرامی ، وحید جلیلی مدیر مسئول نشریه راه !!! مسعود دهنمکی و محمد ولوی و ... و شنیده ها حکایت از آن دارد که اینان خود را خط مقدم جبهه فرهنگی می دانند (اعضای کافه حزب الله را) قبلا به سید سجاد گفته بودم که این حرکت انحراف دارد ولی باور نکرده بود  و حاج سعید قاسمی ادامه می دهد : ولی خسته بودیم و یاران همدل / به نانی گرفتند شمشیر ما را !!! 

10- آقا همچنان دنبال عمار می گردد و میفرماید : این العمار !!!





برچسب ها : امام خامنه ای  , صدا و سیما  , اسلام امریکایی  , مدرسه  , کافه منافقین  , حاج سعید قاسمی  ,

      


بسم الله

نمی دونم چه کسی اسم ما رو گذاشت احمدی نژادی ...

خیلی وقته که داریم می گیم ما احمدی نژادی نیستیم ...

آقا به ولله ما احمدی نژادی نیستیم . می خواید برید از جاکفشی بپرسید ...

به خدا ما بیشتر از شما که می گید موسوی چی یا هاشمی چی یا هر دموکراسی چی یا هر کوفت و زهرمار چی دیگه ای که هستید احمدی نژادی نیستیم ...

ما احمدی نژاد رو عددی حساب نمی کنیم ...

قبلا گفته بودم که باکیم نیست از این که یه سری بت پرست بی بی سی ببین زیر بلیط یه مشت کثافت سیاست زده بهم بگن چماغ به دست لباس شخصی یا هر چیز دیگه ای که در قاموس نا پاکشون بد حساب می شه ...

آی ایها الناس آی اهل العالم آی رسانه های بین المللی آی ریزه خوار های آمریکا آی چپی های غرب زده آی راستی ها آی طرفداران احزاب آی جیره خور های تفکر غرب و شرق آی پولدار های بالا شهر نشین آی همه ی کسایی که این رو می خونید یا به گوشتون می رسه ...

امام الخامنه ای روحی فداه

ما ولایتی هستیم ما ولایت فقیهی هستیم ما روح اللهی هستیم ما سینه چاک و جان فدای امام سید علی الخامنه ای روحی و جسمی و دمی بفداه هستیم .

احمدی نژاد رو ما بیشتر از شما آدم حساب نمی کنیم ! ما برای احمدی نژاد جون هم فدا می کنیم تا وقتی سپر ولایت باشه وگرنه اون رو هم مثل شما به دیوار می کوبیم و به فاضلاب تاریخ می اندازیم !

بر خلاف شما افتخارمون اطاعت محض از ولایت هست ! هر چند شما اسم ولایت پذیری رو بی اختیاری بذارید .

یقین بدونید که مرگ برای ما ترجیح داره تا ننگ مثل شما آمریکا پرست بودن .

والسلام

 

 

برای دیدن عکس در ابعاد واقعی اینجا کلیک کنید  

ناچل ادامه ای بر چکه کلامی که هک شد ...




برچسب ها : اسلام ناب  , امام خامنه ای  , اسلام آمریکایی  , دکتر احمدی نژاد  , موسوی دروغگو  ,

      
<      1   2   3      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسم الله . امامون گفت: خدا لعنت کنه بنی امیه رو برای ما عید نگذاشتند . امروز هر چقدر تبریک می گفتند عید رو غمم بیشتر می شد !

+ بسم الله . کمپین اعتراض به گزارش احمد شهید در مورد حقوق بشر در ایران لطفا منتشر و امضا کنید

+ بسم الله . سلام داش همایون تولدت مبارک

+ بسم الله. سلام خدمت همه دوستان پیام رسان قبلا هم گفته بودم که عده ای منحرف مغول آلودن این محیط به عکس های به ظاهر عاطفی و احساسی سخیف هستند و جماعت به اصطلاح مذهبی پارسی بلاگی هم صدایشان در نمی آید ! غیرت ها ظاهرا مطلق خواب است یا پیام رسان به جای نشر آرمان ها شده محل عشق و صفا ؟

+ بسم الله . انس عجیبی با قرآن داشت . همه از صوت زیبایش تعریف می کردند . شب قدر پاوه بود . قرآن یک جا بهش نازل شد . منافقین سرش رو با مرمر بریده بودند .

+ بسم الله . جنگ بود !شوخی بردار هم نبود . برای همین شایسته سالاری معنا داشت . حضرت آقا حسن باقری راکه در روزنامه جمهوری کار می کرد و خبرنگار بود معرفی کرد به محسن رضایی . بعد از دو سه ماه شد فرمانده قرارگاه . حتی بالاتر از خیلی سردار ها !

+ بسم الله . چش منافق و در می یاری /توی کف دستش می ذاری /به خدا توی هر چی مرده / یه دونه ای هم تا نداری /سید و مقتدا عبد پاک خدا /آدم خنگم این چیزا رو راحت می فهمه /دشمن آقامون چه بی شعور و نفهمه/مولا عل سید علی مولا علی سید علی(انشاء الله به زودی فایل صوتیش رو برای دانلود می ذارم -جشن تولد آقا هیئت صاحب الامر(ج))

+ بسم الله.دوستان توجه کنند چند نفر در پیام رسان به اسم مذهبی شروع کردند و با گذاشتن عکس های مذهبی و نیمه مذهبی خودشون رو مطرح کردند چند وقتیه که می بینم همون عده روی آوردن به گذاشتن عکس هایی با مضمون احساسی از عشق های سخیف جنسی و عده ای از دوستان هم ظاهرا شخصیت این عده رو موجه می دونند و هی لایک می زنند .

+ بسم الله . دفتر عاشقی ماست پر از نمره بیست /چون امیر دل ما سید علی خامنه ایست

+ بسم الله . ما از دوکوهه آمدیم اینجا غریبیم...