بسم الله الرحمن الرحیم
چند وقتی است که از سر اجبار کاری دوباره دست به قلم شده ام و از سر اجبار تحصیل در دانشگاه مجازی اینترنت باز ...
البته ادبیاتمان همچنان مثل قبل و ناراحت مانده ...
البته نمی دانم من روانی شده ام یا جامعه بیش از حد دارد به بی خیالی طی می کند ...
1- به خدا باور نمی کنید که دوست دارم مقاله بنویسم و محتوای قابل عرضه ، اینقدر دردم گرفته در این چند وقت که نمی توانم داد نزنم . اینکه باید از ده روز سفر مشهد و دیدار دوباره ی حمید قانعی بنویسم جایش محفوظ است ... و قطعا خواهم نوشت که حمید جایت خالی ... حمید به خدا در تهران اگر یک طرح ولایتی هم پیدا شد که دلش بسوزد مجبورش می کنند سرش برود دنبال یک کار تشکیلاتی که خودش در گوشه ای از شهر راه انداخته که به دلیل نبود امکانات خیلی آرام آرمان های تمهید را جلو ببرد ! و نتواند آن را فراگیر کند ... خیلی ها هم که اصلا یادشان رفت که روزی بودند و کار می کردند و ...
2- دیروز داشتم نزدیک یک ساعت و چهل و پنج دقیقه تلفنی با حامد رجبی حرف می زدم یکی از آن استثنائاتی که البته طرح ولایتی نبوده ، تمهیدی هم نبوده ولی کم هم ندارد از بچه های آن زمان ، یکی از دونفر خیلی نزدیک به من (نفر دوم هم که قطعا صائب صدر نژاده) ، کل این مدت را داشتیم بحث و دعوا می کردیم که باید چگونه فعالیت تشکیلاتی دانش آموزی انقلابی را سامان داد ... یکی نبود بگوید ول کنید شما ها مریضید برید دنبال زندگیتون ... کلی هم به خودمون فحش دادیم چرا ؟ که خاک بر سر این جامعه کنند که ما باید بشویم دلسوز این داستان !
3- چند وقتی است که یک موضوع شدید ذهنم را درگیر کرده ، در فرصت پیش آمده که حاجی گمار نرسید بیاد هیئت و از آن جایی که قرار بر این بود که هیئت محتوا محور باشد شده است به اندازه یک حدیث اگر سخنران نبود خوانده شود استفاده کردم و نیم ساعتی بالای منبر بودم (همون هیچکی نبود این آمد) موضوع صحبت این بود : آقا کوفیا به خدا کار خاصی نکردن فقط حرف ولی شون رو گوش نکردن ! بعد یاد حرف حاج سعید قاسمی افتادم که برادر این قدر نگید چقدر شهید دادیم یه بار بگید چقدر شهید ندادیم ! یعنی اینقدر نگید اگر جنگ بود ما هم رفته بودیم تو صلح چقدر حرف ولی تون رو دارید گوش می کنید که زیر آتیش مدعی می شید فرار نمی کنید ؟
4- این که جامعه دارد به کدام سمت می رود خیلی مهم نیست چون حضرت آقا بالای سر داستان است و جامعه منحرف نمی شود ! این که خواص این جمهوری اسلامی ایران (مسئولین را نمی گویم) از هیئت امنای مسجدی اش تا وزیر و وکیلش دارد به کدام سمت می رود قلب را به درد می آورد ! ای کاش حاج احمدی سید مجتبی نوابی کسی بود یک کشیده می زد زیر گوش خواص ما که هو فلانی داری چه غلطی می کنی ؟ اسم خودت را گذاشتی مسلمان و اوسار یه جماعت رو گرفتی دستت و داری به اسم اسلام به جهنم می بریشون ؟
5- اخلاق را هم فراموش کرده ایم ! هر وقت از جامعه می بریم یا بدی می بینیم می شویم برج زهر مار ، هم برای خودی ها هم برای غیر خودی ها ، هم برای آن ها که سهوا راه را گم کرده اند هم برای آن ها که عمدا راه را گم کرده اند ! این شد آرمانخواهی ؟ این شد خواص بودن ؟ آرمان یعنی ولی ! یعنی تا آخرین لحظه تمام سعیت رو برای اینکه دوست دشمن شده برگرده انجام بده نه این که آن کسی رو هم که شک کرده برونش ! آرمان یعنی اینکه همونقدر که در دفاع از آرمان ها خشک و بی تعارفی در ترویج آرمان ها هم منعطف و مهربان و بی تعارف باش ! فقط همین مانده که وقتی من هستم به یک بهائی نجس کثیف دوروی منافق بگویند اینها خیلی مهربانند !
6- دعا کنید دارم در ذهن می پرورانم که تمهید (یا همان کانون دانش آموختگان طرح ولایت استان تهران ) را با جماعتی از بچه ها بر پا کنیم .
ارادتمند همه بچه حزب اللهی ها
برچسب ها : تمهید , حزب الله , طرح ولایت ,
بسم الله
با خوشحالی تمام شروع به کار دوباره سایت کانون دانش اموختگان طرح ولایت استان تهران تمهید رو اعلام می کنم
جایی ما رو چپ و راست کرد و کلی زندگیمون رو عوض کرد
به قول داش حمید عزیز هیچ هویتی جز همین جا نداریم !!!
خدایا تا ظهور دولت یار / گل پیغمبر ما را نگهدار
برچسب ها : تمهید , داش حمید , هویت ,
+ بسم الله . امامون گفت: خدا لعنت کنه بنی امیه رو برای ما عید نگذاشتند . امروز هر چقدر تبریک می گفتند عید رو غمم بیشتر می شد !
+ بسم الله . کمپین اعتراض به گزارش احمد شهید در مورد حقوق بشر در ایران لطفا منتشر و امضا کنید
+ بسم الله . سلام داش همایون تولدت مبارک
+ بسم الله. سلام خدمت همه دوستان پیام رسان قبلا هم گفته بودم که عده ای منحرف مغول آلودن این محیط به عکس های به ظاهر عاطفی و احساسی سخیف هستند و جماعت به اصطلاح مذهبی پارسی بلاگی هم صدایشان در نمی آید ! غیرت ها ظاهرا مطلق خواب است یا پیام رسان به جای نشر آرمان ها شده محل عشق و صفا ؟
+ بسم الله . انس عجیبی با قرآن داشت . همه از صوت زیبایش تعریف می کردند . شب قدر پاوه بود . قرآن یک جا بهش نازل شد . منافقین سرش رو با مرمر بریده بودند .
+ بسم الله . جنگ بود !شوخی بردار هم نبود . برای همین شایسته سالاری معنا داشت . حضرت آقا حسن باقری راکه در روزنامه جمهوری کار می کرد و خبرنگار بود معرفی کرد به محسن رضایی . بعد از دو سه ماه شد فرمانده قرارگاه . حتی بالاتر از خیلی سردار ها !
+ بسم الله . چش منافق و در می یاری /توی کف دستش می ذاری /به خدا توی هر چی مرده / یه دونه ای هم تا نداری /سید و مقتدا عبد پاک خدا /آدم خنگم این چیزا رو راحت می فهمه /دشمن آقامون چه بی شعور و نفهمه/مولا عل سید علی مولا علی سید علی(انشاء الله به زودی فایل صوتیش رو برای دانلود می ذارم -جشن تولد آقا هیئت صاحب الامر(ج))
+ بسم الله.دوستان توجه کنند چند نفر در پیام رسان به اسم مذهبی شروع کردند و با گذاشتن عکس های مذهبی و نیمه مذهبی خودشون رو مطرح کردند چند وقتیه که می بینم همون عده روی آوردن به گذاشتن عکس هایی با مضمون احساسی از عشق های سخیف جنسی و عده ای از دوستان هم ظاهرا شخصیت این عده رو موجه می دونند و هی لایک می زنند .
+ بسم الله . دفتر عاشقی ماست پر از نمره بیست /چون امیر دل ما سید علی خامنه ایست
+ بسم الله . ما از دوکوهه آمدیم اینجا غریبیم...